گروه : وبلاگستان /

شناسه: 3045

06 اردیبهشت 1403 19:24

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

انسان جایزالخطا نیست!

برخی از جمله «انسان جایز الخطاست» این گونه بهره برده اند که انسان می تواند هر کاری را که دوست دارد انجام دهد حال آنکه این جمله به این معناست که ممکن است از انسان خطایی سر بزند.

به گزارش قابوس نامه،  وبلاگ "رهروان ولایت" نوشت:

در ادبیات دینی این گونه رواج دارد که انسان جایز الخطاست و این خصوصیت ذاتی انسان است که خطا از وی سر بزند و از طرفی دیگر، انسان به خاطر کارهای زشتی که انجام می دهد مورد بازخواست قرار می گیرد، اکنون این سوال مطرح است که چگونه بین جایز الخطا بودن انسان و بازخواست شدن وی می توان جمع کرد؟ و آیا بین این دو تعارض وجود ندارد؟

قبل از پاسخ به این شبهه لازم است به این نکته بپردازیم که اصل این عبارت ــ که انسان جایز الخطاست ــ دو پهلو می باشد؛ به این معنا که هم می توان معنای صحیح از آن استنباط کرد و هم می توان برداشت اشتباه از آن داشت. معنای صحیح که از این عبارت فهمیده می شود، این است که انسان به خاطر اختیاری که از سوی خداوند متعال به وی عنایت شده است، در مقام عمل می تواند گناه انجام دهد، پس در این صورت جایز بودن به معنای ممکن بودن است. اما معنای اشتباهی که غالباً  از عبارت جایزالخطا بودن به ذهن می آید این است که می‌گویند: انسان باید خطا کند، یعنی انسان را در خطا کردن مجبور می‌دانند، به عبارت دیگر می‌خواهند بگویند انسان بدون خطا امکان ندارد، یعنی لازمه زندگی بشر وجود گناه و خطاست.

پس با توجه به این نکته، این عبارت که انسان جایز الخطاست، به این معناست که انسان با اختیار خویش می تواند راه حق یا باطل را برگزیند، آنچنان که در آیات متعددی از قرآن به این نکته اشاره شده است به عنوان مثال: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا[انسان/3] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس‏.»

در واقع انسان‌های گناه کار برای توجیه رفتار نادرست خود و رها شدن از عذاب وجدان، این توجیه را برگزیده و به خود یا دیگران می گویند که انسان جایز الخطاست؛ یعنی من در گناه کردن مجبور بودم و نمی توانستم گناه نکنم. در پاسخ آنها باید گفت استفاده از این جمله غلط و نادرست است، زیرا انسان هرگز در اعمال و رفتار خودش مجبور نیست و رفتار او ناشی از انتخاب خود اوست، پس ما می توانیم با انتخاب های درست و تفکر و تامل در رفتار خویش جلوی اشتباهات و گناهان خودمان را بگیریم و هیچ وقت عمدا گناه نداشته باشیم.

در حقیقت اختیار پلی است که خداوند متعال برای رسیدن انسان به کمالاتش قرار داده است، به همین خاطر فطرت وی را به گونه ای قرار داده است که به سوی کمالات سوق پیدا کند، و این فطرت را با عقل و رسولان الهی یاری کرده است. با این وجود، برخی از انسان‌ها بر اثر سوء اختیار خویش و پیروی از شهوات و تحت تأثیر محیط اطراف مسیر کمالات خویش را انتخاب نمی کنند و فطرت خویش را زائل کرده و جهنمی می شوند به همین خاطر در روایات ما این گونه آمده است: «خداوند عقل را برای فرشتگان قرار داده بدون شهوت (جنسی و غیره) و برای حیوانات شهوت را قرار داده بدون عقل، و برای بنی‌آدم هم عقل را قرار داده و هم شهوت را، پس هر‌کس از انسان‌ها عقلش بر شهوتش پیروز شود از فرشتگان برتر است، و هرکس شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پست‌تر است.»[1]

اثر این اختیار نیز آن است که انسان در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد و اگر با اختیار خویش به کمالات رسید، در قیامت به بهشت می رود و اگر بدی اختیار داشته باشد، وارد جهنم می شود.[2]

در نتیجه: در حقیقت اختیار مسیری است که خداوند متعال در نظام احسن[3] الهی قرار داده است تا انسان از این راه به کمالات وجود خویش برسد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت
[1]. علل الشرائع، شیخ صدوق، کتاب‌فروشی داوری‌، چاپ اول، قم، ۱۳۸۵ش، ج ‌۱، ص54.  ‌
[1]. برای هدف خلقت جهنم رجوع کنید به «آخرت چرا؟ جهنم چرا؟»
[2]. برای اثبات نظام احسن رجوع کنیدبه « خدا بهترین جهان را آفریده است»

 انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو