گروه : یادداشت /

شناسه: 3059

10 فروردین 1403 02:35

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

پنجشنبه های هنر انقلاب؛ هنرمند انقلاب و مسئله آرمان گرایی!

برخی کلمات  بارمحتوایی خاصی دارند! به شکلی که نمی توان از کنارشان ساده عبور کرد. در اینجا از کلمه آزادی و تفاوت آن در فرهنگ اسلامی و غرب شروع می کنیم تا با این مثال به واژه غایی یعنی آرمانگرانی که مد نظر این مقال است برسیم.

به گزارش قابوس نامه، کلمه « آزادی » که در فرهنگ اسلامی، ایرانی ما معنای ارزشی دارد اما با اندکی تسامح از « لیبرالیسم » هم به عنوان آزادی ،آزادی خواهی یاد می شود ! حال آنکه در این مفهوم ، مسئله حریت و آزادی معنای متداول و ارزشی موجود در ذهن ما را ندارد. ( تصور کنید این جمله ی امام حسین( ع ) را اینگونه بخوانیم: اگر دین ندارید ، لیبرالیسم باشید !!!! و مشاهده می کنید که عمیقا بار محتوایی کلام امام که مبتنی بر ارزش هاست تغییر می کند!)
بنابراین همانطور که لیبرال ، معنای آزادی ( آنچه که به معنای آزادی ارزشی در ذهن ماست) نمی دهد ، آرمان،  آرمان گرا و آرمان گرایی نیز مفاهیمی هستند  که باید دقیق بررسی شوند و لغاتی هستند پردامنه تر و وسیع تر از آنکه آن ها را در واژه ایده آلیسم و مشتقاتش بگنجانیم و آن را رودر روی واقعیت ها و واقعیت گرایی  قرار دهیم و نتیجه بگیریم که انسان های آرمانگرا موجودات خیال پرداز و متوهمی هستند که به دنبال موهومات دست نیافتنی بوده و قت خود را در جهان ذهنی تلف می کنند !
دست کم آرمان و آرمانگرا و آرمانگرایی در فرهنگ اسلامی . شیعی ماچنین معنایی ندارد زیرا؛
۱. آرمان در این فرهنگ به معنای یک اتوپیای دست نیافتنی و خیال انگیز و غیر واقعی نیست بلکه بر اساس متون مقدس ادیان ( خصوصا قرآن کریم ) ترسیم نقشه برای راهی است که یک مسافر مسلمان را در « صیرورت»  قرار می دهد.
و صیرورت  یعنی تحوّل و شدن و از نوعی به نوع دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر و از مرحله ای به مرحله دیگر و  تکامل یافتن.
در این قرائت از آرمانگرایی ، ایستایی وجود ندارد و همه چیز ذهنی ( و ایده آلیستی ) نیست بلکه حرکتی است  از وضعیت موجود (واقعیت) به طرف وضعیت مطلوب (حقیقت) ... بنابراین در این نوع از آرمانگرایی نه تنها واقعیت نادیده گرفته نمی شود بلکه واقعیت مقدمه ای است برای رسیدن به حقیقت البته با طرح و نقشه ! این طرح و نقشه را شما بخوانید « آرمان »
۲ . ملک سلیمان، مدینه ی محمدی، دولت علوی - به عنوان عقبۀ یک آرمان  و نیک شهر قدسی مهدی موعود - به عنوان افق روبه روی شخص آرمانگرا باعث می شود که او در مواجهه با شکست ها خود را نبازد و دائم در حال احیاء خود باشد حتی اگر این احیاگری ده ها یا صدها سال به طول انجامد.
۳. به فرموده ی قرآن ، آینده ی جهان از آن مستضعفان است و آنان وارثان حکومت زمین اند بنابر این در ترسیم آرمان ها ( برای هر حوزه ای اعم از هنر ، فرهنگ ، سیاست ، اقتصاد و ... ) باید مبنای کار توجه به مستضعفان باشد و این نشان از مکتبی دارد که می توانیم شاخصۀ آن را « واقع گرایی در عین آرمان گرایی و آرمان گرایی در عین توجه به واقعیت ها » بنامیم .
حال این مسئله را وارد هنر می کنیم و از هنرمندی سخن می گوییم که آرمان هایش ایده های ذهنی محض نیست بلکه ترازویی ست برای سنجش واقعیت های موجود .
چنین هنرمندی ؛
الف ) تعالی دارد؛ زیرا مجاهد است نه قاعد ! « وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ... »
ب) در عین آرمانگرایی واقعیت ها را نادیده نمی گیرد ؛ و چون افق معلوم (آرمان دست یافتنی!) دارد هنرش را در«صیرورت» قرار می دهد و دائما «می شود»! بر این اساس نه کمبود مضمون و محتوا پیدا می کند و نه محبوس مکتبی خاص می شود ... در این هنراست که  ، حریت ( آزادگی ) معنا پیدا می کند.
پ) افسرده نمی شود ؛ زیرا هنرش به بی نهایت پیوند خورده است و دائم در خود انقلابی را تجربه می کند ! حتی اگر در جشنواره ها دیده نشود و برایش فرش قرمز پهن نکنند و او را مورد لعن و نفرین قرار دهند و تندیسی برایش نسازند و از هنرش به عنوان هنر عقب مانده از « ایسم ها» ی شرق و غرب عالم امکان یاد کنند! ( البته منکربرخی  آثار هنری سطحی ، کلیشه ای ، شعاری و حکومت پسند نمی شوم که خود این مسئله در انواع هنرها نیاز به آسیب شناسی دارد)
پ) درک ، دیدن وتحلیل واقعیت ها را جدی گرفته و مانند یک معلم ارشاد کننده می کوشد که جامعه را با هنرش رشید کند و از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب - حتی به قدر یک گام - حرکت دهد .
بر اساس این مدل ما می توانیم شعر آرمانگرا ، موسیقی آرمانگرا ، تاتر آرمانگرا ، سینمای آرمانگرا ، ادبیات داستانی آرمان گرا و ... داشته باشیم و دائما در انقلاب باشیم تا سپیده ی ظهور .
« مرگ هنر انقلاب و هنرمند انقلابی زمانی است که آرمان نداشته باشد، یا آرمانش مصادره و یا استحاله  شده باشد . »
خودمانیم به نظر شما دستگاه های فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی و هنرمندان ( حتی هنرمندان به اصطلاح متعهد و انقلابی ) چقدر توانسته اند در ترسیم آرمانها و انعکاس واقعیت ها با زبان هنر موفق عمل کنند ؟ قضاوت باشد به عهده ی شما و « تاریخ آینده » !

مجتبی طالبی ،نویسنده و تهیه کننده صدا و سیما مرکز گلستان
مدرس و دبیر پژوهشی گروه فلسفه و عرفان اسلامی جامعه المصطفی العالمیه ،واحد گرگان

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو