گروه : پیشنهاد ما /

حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین سبحانی در خاطرات درباره اولین آشنایی با آیتالله خامنهای میگوید: « یك شبی مسجد گوهرشاد رفته بودم، دیدم یك سید جوان خیلی خوشسیمایی آنجاست ، نمیدانم چطوری بود كه خیلی به او احترام میگذاشتند و تحویل میگرفتند. نمیدانم حالا چه كسی بغل دست من بود، سؤال كردم این آقا چه كسی هست؟ گفتند این آقای خامنهای هست. گفتم اسم ایشان چه هست، گفتند، سیدعلی خامنهای. بعداً من متوجه شدم كه این آقا زندان بوده، آزاد شد.»
به گزارش قابوس نامه،به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین سبحانی در اوائل دهه 40 به نهضت امام خمینی پیوست و آشنایی وی با آیتالله خامنهای در دوران طلبگی او را از شاگردان و نزدیکان ایشان قرار داد.
او در راه مبارزه علیه رژیم پهلوی در مشهد فعالیتهای فراوانی داشت و حلقه وصل مبارزان تبعیدی بود، بطوری که بارها پیغامها و نامههای آیتالله خامنهای را از تبعیدگاه به دوستان مبارز انقلابی در تهران و دیگر شهرها میرساند.
حجتالاسلام سبحانی که از یاران دیرین مقام معظم رهبری بود در اوائل دهه هفتاد با حکم ایشان به سمت امامت جمعه در گنبد کاووس منصوب شد و طی 23 سال فعالیت خود در این سمت وحدت شگرفی بین شیعیان و اهل تسنن آن دیار ایجاد کرد که زبانزد همگان شد.
وی به دلیل کهولت سن و رنج بیماری در تابستان 96 از منصب امامت جمعه استعفا کرد و پس از مدتی تحمل بیماری در 3 آذر 1396 دار فانی را وداع گفت. مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت این عالم انقلابی، بخشی از خاطرات وی درباره نحوه آشنایی با آیتالله خامنهای و تأثیر جلسات ایشان در مشهد در سال 1380 در این مرکز ثبت و ضبط شده است منتشر میکند.
*** اولین آشنایی با آیتالله خامنهای ***
حجتالاسلام سبحانی درباره نحوه آشنایی خود با آیتالله خامنهای میگوید: ما اوایلی كه حوزه رفته بودیم، بین حوزه رفتن ما و قیام 15 خرداد خیلی فاصله نیفتاده بود، یكسال بیشتر نبود، اما آن جوّ هنوز مشخص بود. یادم است یك شب ما از طرف مسجد گوهرشاد رفتیم و دیدیم طلبهها جمع شدند و آنجا دعای توسل میخواندند. در همان حین كه دعای توسل تمام شد و هنوز متفرق نشده بودند، اسم امام برده شد.
ما هم تازه اوایل كار بود و خیلی با آن قضایا آشنایی نداشتیم. این یك جرقهای برای ما بود. یک شخص وقتی به حوزه میرود كنجكاو میشود که افراد و شخصیتها را بشناسد. من یك شب که به مسجد گوهرشاد رفته بودم، دیدم یك سید جوان خیلی خوشسیمایی آنجاست. نمیدانم چطوری بود كه خیلی به او احترام میگذاشتند و او را تحویل میگرفتند. نمیدانم حالا چه كسی کنار من بود. از او سؤال كردم این آقا کیست؟ گفتند این آقای خامنهای است. گفتم اسم ایشان چه هست؟ گفتند: سیدعلی خامنهای. بعداً من متوجه شدم كه این آقا زندان بوده، آزاد شد.
*** استقبال مردم از جلسات تفسیر آیتالله خامنهای ***
حجت الاسلام سبحانی درباره جلسات تفسیر آیتالله خامنهای میگوید: ما دنبال یك تفسیری بودیم كه بحثهای طلبگی را كه میخوانیم، یك كسی باشد ما را با قرآن آشنا كند. در همین حین حادثه زلزله گناباد پیش آمد. زلزله در كاخك و منطقه بیناواج و گناباد، خرابی خیلی زیادی به بار آورد و تلفات زیادی هم داشت. شهر كاخك بطور كلی در گناباد خراب شد و تعداد زیادی مردم زیر آوار شدند.
به مناسبت اینكه دوستان ما مثل حاج آقای فرزانه و حاج آقا عجم و مرحوم شهید كامیاب اهل آن منطقه بودند، به آنجا رفته بودند. بعد از مدتی كه برگشتند، چون ارتباط ما با این دوستانخیلی نزدیك بود مخصوصاً با آقای كامیاب، ایشان گفتند كه در جریان زلزله، آقا آمده بودند. آقای خامنهای آنجا بودند. صحبتی شد و معلوم بود كه ایشان هم اولینبارشان بود که آقا را میدیدند و تحت تأثیر قرار گرفته بودند. خیلی زیاد تجلیل كرد و تحلیل كرد و بعد دید كه بناست تفسیری را بگویند، ما هم رفتیم.
اولین باری بود كه با ایشان از نزدیك آشنا شدم و ایشان از سوره مائده تفسیر خود را در مسجد صدیقی، مسجدی كه مرحوم پدر ایشان آنجا نماز میخواندند شروع كردند. اولین روزی بود كه ما از نزدیك با ایشان روبرو شدیم.
حجت الاسلام سبحانی میگوید: عمده کلاسهای درس آقا قبل از مسجد كرامت بود. یك تعدادی از آقایان از همین روشنفكرها و مذهبیها به سراغ آقا آمدند و گفتند كه ماه مبارك رمضان است و شما در این ماه مبارك برای ما یك تفسیر قرآنی بگوئید. چون آقا ممنوعالمنبر شده بودند منبر نمیرفتند. یك مسجدی نزدیك منزل آقا بود، در خیابان فردوسی، مسجد كوچكی بود. ایشان ماه مبارك آنجا رفتند و تفسیر سوره حمد را برای اینها گفتند. بعد این موجب شد كه استقبال فوقالعاده زیاد شد. بیرون از مسجد، مردم آمدند پشت سر این مسجد، یك كاروان بزرگی بود، این كاروان را خریدند. جمعیت زیادی آمدند، آن را تبدیل به مسجد كردند، در مدت یكسال كمتر به مسجد تبدیل شد. آنجا هم نحوه تفسیر آقا اینطور بود كه چند آیه را انتخاب میكردند و بعد اینها را ترجمه میكردند. یك تفسیر خلاصه هم میگفتند و این را به صورت جزوه برای جمعیت تكثیر میكردند.
یادم هست كه آقا در آن جلسات ایستاده صحبت میكردند، كسی گفته بود كه شما بنا بود منبر نروید، چرا منبر رفتی؟ چرا بحث كردی؟ ایشان گفته بود من منبر نرفتم. شما گفتید منبر نرو، من كه منبر نرفتم.
منزل ایشان هم یكی از راه های جذب نیروها بود؛ در شبهای پنجشنبه و عصر دوشنبهها یا عكس آن، یكی دو سه روزی در هفته، افراد برای سؤال و جواب به منزل ایشان میآمدند.
***جاذبه سخنان آیتالله خامنهای و تشکیل جلسات مسجد کرامت ***
حجت الاسلام سبحانی میگوید: بعدها كه مسجد كرامت را ساختند، مرحوم كرامت آمدند به آقا عرض كردند كه شما اینجا تشریف بیاورید. آقا فرمودند كه من مسجد دارم.اما مرحوم کرامت اصرار کرد و آقا ماه مبارك رمضان به مسجد کرامت آمدند. ظهرها در مسجد كرامت نماز میخواندند و شبها مسجد امام حسن(ع).
البته یكی از خصوصیات آقا این بود كه خیلی جاذبه زیادی داشتند و بچهها را خیلی تحویل میگرفتند. خیلی با محبت برخورد میكردند و خیلی هم حاضر جواب بودند. هر سؤالی كه میشد، پاسخ میدادند. من فكر میكنم كه منشأ جذابیت جلسات آقا، منزل ایشان، بعد آن جلسات تفسیر ایشان، بعد هم مسجد امام حسن(ع) و بعد هم مسجد كرامت بود كه جمعیت فوقالعادهای میآمد و شركت میكرد. از همه اقشار میآمدند؛ دانشجو، جوان، بازاری و... حرفها هم خیلی پرجاذبه بود.
انتهای پیام/
نظرات